دانشکده مهندسی کامپیوتر
Computer Engineering Faculty
انجمن علمی مهندسی کامپیوتر
نشریه شماره یک
خریداری که رقیب شد
انقلابی برای اپل
شرکت اپل تا سال ۲۰۲۰ در قلب مک بوک های خود از نسخه های مختلف تراشه های (Cpu) اینتل استفاده میکرد و ناچار به استفاده از گرافیک(Gpu) و رم(Ram) های مجزا بود به همین دلیل این شرکت کنترلی بر ارتقای این قطعات و کاهش توان مصرفی پر مصرف ترین قطعات لپ تاپ هایش را نداشت . در واقع از پیشرفت های سخت افزاری برای بهبود عملکرد این دو قطعه مهم به دور بود. همین چشم به راه بودن برای پیشرفت دیگر شرکت ها و محصولات شان از مهم ترین مانع های این غول فناوری برای دست نیافتنی کردن محصولاتش بود.این وابستگی ها باعث شده بود که اپل نتواند برتری اش رو نسبت به رقبایش بهبود ببخشد اما مهندسان شرکت تصمیم گرفتند که سومین تغییر اپل را در معماری رایانه های مکینتاش به سرانجام برسانند.
سرانجام در نوامبر ۲۰۲۰ مهندسان اپل در یک طراحی انقلابی موفق به ساخت تراشه فوق العاده M1 شدند که مهمترین اتفاق در ۱۵ سال اخیر برای مک بوک ها و آیپد ها بود. موفقیتی که زمان را به قبل و بعد از M1 تقسیم کرد و شروعی برای گذار از اینتل به آرم(معماری جدیدی که در M1 به کار گرفته شده است) را فراهم کرد.
شرکت ساکن کوپرتینو با یک پارچه کردن Cpu ، Gpu و Ram ، استفاده از هسته های مختلف و نحوه ارتباط گرفتن این بخش ها با یکدیگر موفق به افزایش performance ، افزایش سرعت و کاهش توان مصرفی شدند.
Cpu
واحد پردازش این تراشه از ۱۶ میلیارد ترانزیستوز و هشت هسته پردازشی ساخته شده است. این هسته ها شامل ۴ هسته پر قدرت Firestorm و چهار هسته کم مصرف Icestorm میشود ، هسته های Firestorm از ۱۲ مگابایت حافظه کش L2 ( برای ذخیره اطلاعات مورد نیاز cpu) و هسته های Icestorm از ۴ مگابایت حافظه کش استفاده میکند، که با توجه به میزان محاسبات مورد نیاز میتواند بین هسته ها جا به جا شود.
در طراحی این هسته ها از چیپ A14 ( مورد استفاده در iphone 14 ) کمک گرفته شده است، یعنی این تراشه از معماری ۵ نانومتری بهره برده است و هسته ها توان گرمایی بالایی رو دارند اما به دلیل توان مصرفی کم شان گرمای ساطح شده نیز بسیار کم میباشد و هسته ها stability شان را از دست نمی دهند.
همانطور که در شکل مشخص است M1 از ۸ هسته هسته پردازش گرافیکی، ۸ هسته پردازش محاسباتی(۴ عدد Firestorm و۴ عدد Icestorm) و ۱۶ هسته موتور عصبی(Neural Engine) استفاده میکند.
Gpu
بنا به گفته های اپل m1 سریع ترین گرافیک یکپارچه را در کامپیوتر های شخصی دارد. این پردازنده میتواند ۲۵ هزار thread را به صورت همزمان به اجرا در بیاورد همچنین قابل به ایجاد ۲٫۶ ترافلاپس خروجی(یا همان ۲٫۶ تریلیون عملیات نقطه شناور بر ثانیه) را نیز دارد.
اختلاف فاحش گیک بنچ تک هسته ایی مک بوک پرو m1 با نسخه های قبلی خود
از مهم ترین ویژگی های این پردازنده لینک شدن سریع تر با cpu ، مصرف انژی ۱۰ واتی در برابر توان مصرفی ۵۰_۶۰ واتی رقبای دیگرش مانند rtx 1650 همچنین پایداری بسیار بهتر در تایم کاری بالا اشاره کرد.
Neural Engine
با توجه به نیاز روز افزون هوش مصنوعی در صنعت های مختلف و به خصوص اپلیکیشن ها مانند adobe illustrator ، موتور های بازی سازی مانند unreal engine ، تحلیل ویدیو، تشخیص صدا و هوش مصنوعی اپل به فکر انتقال(سال ۲۰۱۷ تراشه های A11 Bionic در گوشی های ایفون استفاده شده بود ) موتور عصبی برای مک بوک ها افتاد.
این موتور ۱۶ هسته ایی که قابلیت ۱۱ تریلیون پردازش در ثانیه را دراد به صورت تخصصی برای وظایف مربوط به یادگیری ماشین ( machine learning) طراحی شده است.یعنی سرعت تراشه برای یادگیری ماشین تا ۱۵ برابر(طبق گفته های اپل) سریع تر شده است.
از ویژگی منحصر به فرد این موتور میتوان به کارکر موازی با پردازنده گرافیکی و محاسباتی نام برد. یعنی بدون ایجاد process و ایجاد وقفه در عملکرد cpu میتواند یادگیری ماشین را انجام بدهد.
M1 pro:
در نسخه های بعدی این چیپ ها اپل ویژگی و آپشن خاصی را به تراشه ها اضافه نکرد و عمده تغییرات را بر روی تعداد هسته ها برای افزایش سرعت و قدرت لحاظ کرد
همانطور که در تصویر دیده میشود Cpu از هشت هسته به ۱۰ هسته ، پردازنده گرافیکی از ۸ هسته به ۱۶ هسته، حافظه مموری نسبت به M1 به ۳۲ گیگابایت و ترانزیستور ها از ۱۶ میلیارد به ۳۲ میلیارد ارتقا داده شد.
M1 MAX:
M1 MAX:
در M1 MAX تغییرات در هسته ها بسیار بیشتر بود و عملا بهترین پردازنده در بازار به شمار میرفت همان طور که درشکل دیده میشود این پردازنده تمام کاستی های( مثلا تعداد مانیتور های قابل پشتیبانی که در M1 تنها یک مانیتور بود و در M1 MAX به ۴ مانیتور ارتقا داده شد ) پردازنده های قبلی رو تماما بهبود بخشید.
قطعا با در نظر گرفتن تواناییهای بینظیر و اثرگذاری پردازنده M1، این تراشه نه تنها مرزهای فناوری را دگرگون کرد، بلکه امید به آیندهای روشن تر و پیشرفته تر را برای دنیای سخت افزار ایجاد کرد.
این تراشه با استفاده از طراحی استثنایی و کارایی بینظیر اش، نشان دهنده یک دوران جدید در دنیای تکنولوژی میباشد که قطعا آینده را برای حرکت در راستای تحول و نوآوری هموار میکند.
نویسنده : سیروان امیری
برنامه نویسی
برنامهنویسی کراس پلتفرم: «یک راه حل جادویی» یا «یک کابوس فنی»؟
اگه اهل خریدای اینترنتی باشید یا از تاکسی های آنلاین استفاده کرده باشید حتما اسم شرکت های اسنپ و دیجیکالا به گوشتون خورده و همونطور که دیدی ورژن اپ اینا با سایتشون فرق زیادی نداره، ولی چجوری؟ این اتفاق به کمک یه سری فریم ورک مثل فلاترو زامارین افتاده و کلیت کار اینه كه با یه سورس کد مشترك، اومدن و برای چند تا سیستم عامل مختلف همون اپ رو پیاده کردن. خب ظاهرا که خیلی خوب و رویاییه که یه بار کد بزنیم و ازش برای چند تا پلتفرم مختلف خروجی بگیریم ولی آیا توعمل هم واقعا همینه؟ تو ادامه ماجرا به بررسی کامل تر، مزایا و معایب این نوع از برنامه نویسی میپردازیم….
امروزه اهمیت برنامه نویسی برای پلتفرم های مختلف به قدری زیاد شده که شاهد اجرا شدن اپلیکیشن های مختلف بر روی سیستم عامل های گوناگون هستیم، برای نمونه میتوانید اسنپ را در نظر بگیرید. مهم نیست کجا باشید یا پای چه پلتفرمی باشید، اسنپ برای اکثر سیستم عامل ها توانسته برنامه خاص همان سیستم عامل را ارائه دهد و باقی سیستم عامل ها نیز میتوانند از نسخه وب این سوپراپلیکیشن استفاده کنند .
همانطور که احتمالا میدانید برای برنامه نویسی اندروید از زبان هایی نظیر جاوا و کاتلین استفاده میشود و برنامه نویس های آی او اس از زبانی تحت عنوان سوئیفت استفاده میکنند تا نرم افزار های کاربردی را برای این پلتفرم ارائه دهند، برنامه نویسی وب نیز با بهره گیری از زبان ها و فریموورک های مختلف نظیر جاوااسکریپت صورت میگیرد، با در نظر گرفتن همه این ها، اسنپ چگونه توانسته همان کارهارا در سیستم عامل های مختلف انجام دهد؟ آیا برای هر سیستم عامل از صفر و با استفاده از زبان برنامه نویسی مخصوص همان پلتفرم به دوباره نویسی اپلیکیشن پرداخته؟ آیا این کار میتوانست تضمین کند که این اپلیکیشن ها در سیستم عامل های مختلف کارکرد یکسانی داشته باشند؟
اینجاست که اهمیت برنامه نویسی با فریمورک های کراس پلتفرم اهمیت پیدا میکند تا به طور محسوسی از تلف شدن وقت و انرژی برنامه نویسان جلوگیری کند. کراس پلتفرم تکنولوژی خاصی است که برنامه نویسان را قادر می سازد تا تحت یک زبان برنامه نویسی خاص بتوانند یک بار اپلیکیشن خود را طراحی کنند و از آن برای پلتفرم های مختلف خروجی بگیرند.
از مهم ترین و پراستفاده ترین فریموورک هایی که برای این منظور استفاده میشوند میتوان موارد زیر را نام برد:
Flutter در سال ۲۰۱۷ توسط گوگل منتشر شد، یک چارچوب محبوب برای ساخت اپلیکیشن های موبایل، وب و دسکتاپ. برای ساخت اپلیکیشن با فلاتر باید از زبان برنامه نویسی دارت استفاده کنید.
برخی از اپلیکیشن های تولید شده: eBay, Alibaba, Google Play
Flutter جامعه نسبتاً فعالی از کاربران در سراسر جهان دارد و به طور گسترده توسط بسیاری از توسعه دهندگان استفاده می شود. طبق نظرسنجی های صورت گرفته Flutter دومین فریم ورک محبوب جهان است.
React Native
یک چارچوب نرم افزاری که در سال ۲۰۱۵ (کمی زودتر از Flutter) توسط Metaتوسعه یافت. برای کار با این فریموورک باید با جاوا اسکریپت آشنایی لازم را داشته باشید.
برخی از اپلیکیشن های تولید شده: Instagram
React Native بهعنوان یکی از محبوبترین چارچوبهای توسعه اپلیکیشن چند پلتفرمی، جامعه ای بزرگ و قوی از توسعهدهندگان دارد که دانش فنی خود را به اشتراک میگذارند.
Kotlin Multiplatform Mobile یک SDK است که توسط JetBrains برای ایجاد برنامه های اندروید و iOS توسعه یافته است و به شما امکان می دهد کدهای مشترک را بین دو پلتفرم به اشتراک بگذارید و کدهای مخصوص هر پلتفرم را فقط در مواقع ضروری بنویسید، به عنوان مثال، زمانی که نیاز به ساخت مؤلفه های رابط کاربری بومی دارید یا زمانی که با API های مخصوص پلتفرم کار می کنید.
اگرچه جوانترین فریمورک موجود در این مطلب است، اما جامعه بالغی دارد و به سرعت در حال رشد است. به لطف اسناد بهروزرسانی شده و پشتیبانی های موجود، همیشه میتوانید پاسخ سؤالات خود را بیابید. علاوه بر این، بسیاری از شرکتها و استارتآپهای جهانی در حال حاضر از Kotlin Multiplatform Mobile برای توسعه برنامههای چند پلتفرمی با تجربه کاربری مشابه بومی استفاده میکنند.
Ionic یک جعبه ابزار UI اوپن سورس است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. این ابزار به توسعه دهندگان کمک می کند تا برنامه های ترکیبی موبایل و دسکتاپ را با استفاده از ترکیبی از فناوری های بومی و وب مانند HTML، CSS و JSبا ادغام هایی برای Angular، React و Vue بسازند.
زامارین در سال ۲۰۱۱ راه اندازی شد و اکنون متعلق به مایکروسافت است و چارچوبی اوپن سورس است که از زبان C# و چارچوب Net. برای توسعه برنامهها برای Android، iOS و Windows استفاده میکند. این فریموورک در میان توسعه دهندگان C، C++ و C# محبوبیت بالایی دارد
این چارچوب توسعه نرم افزار تلفن همراه منبع باز ابتدا در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. NativeScript به شما امکان می دهد برنامه های تلفن همراه Android و iOS را با استفاده از جاوا اسکریپت یا زبان هایی که به جاوا اسکریپت تبدیل می شوند مانند TypeScript و فریم ورک هایی مانند Angular و Vue.js بسازید.
NativeScript مبتنی بر فناوری های وب شناخته شده مانند JavaScript و Angular است، به همین دلیل است که بسیاری از توسعه دهندگان این فریم ورک را انتخاب می کنند. با این وجود، معمولاً توسط شرکتهای کوچک و استارتآپها استفاده میشود.
تا اینجای کار با کلیت موضوع آشنا شدیم و حال وقت آن رسیده که به تحلیل مزایا و معایب این روش ها بپردازیم. این روش مزایایی مانند صرفهجویی در زمان، هزینه، نیروی انسانی و دسترسی به بازارهای بزرگتر را دارد. اما همچنین معایبی نیز دارد که باید در نظر گرفته شوند. برخی از این معایب عبارتند از:
بنابراین، برنامهنویسی کراس پلتفرم میتواند یک راه حل جادویی یا یک کابوس فنی باشد، بسته به اینکه چگونه از آن استفاده شود. برای انتخاب این روش، باید مزایا و معایب آن را با هدف، بودجه، زمان و نیازهای پروژه مقایسه کرد. اگر شما میخواهید برنامهای را به سرعت و با هزینه کم برای چندین پلتفرم ارائه دهید و نیاز به ویژگیهای پیچیده و اختصاصی ندارید، ممکن است برنامهنویسی کراس پلتفرم برای شما مناسب باشد. اما اگر شما میخواهید برنامهای را با کیفیت بالا و با بهینهسازی برای هر پلتفرم طراحی کنید و از ویژگیهای جدید و سختافزارهای مختلف استفاده کنید، ممکن است برنامهنویسی کراس پلتفرم برای شما مناسب نباشد.
نویسنده : امیرحسین علینژاد
هوش مصنوعی
هوش مصنوعی در ماشینهای خودران
یکی از چشماندازهای جدید و پیشرفتهی هوش مصنوعی به عنوان شاخهای از علوم کامپیوتر، «ماشینهای خودران» است. ماشین خودران، وسیلهی نقلیه بدون نیاز به کنترل انسان است که میتواند در محیطهای پیچیده و در تعامل با سایر وسایل نقلیه و عابرین پیاده حرکت کند. این ماشینها از ترکیبی از سنسورها، دوربینها، رادارها، نقشهها و الگوریتمهای هوش مصنوعی برای دریافت و تحلیل اطلاعات، تشخیص موانع، برنامهریزی مسیر و کنترل خودرو استفاده میکنند. این ماشینها برای کاهش تصادف، بهرهوری سوخت، ترافیک، آلودگی هوا، بیمهی کارآمد و راحتی مسافران، طراحی میشوند. همچنین، افراد سالمند و یا دارای معلولیت میتوانند بدون نیاز به رانندگی از اتومبیل، استفاده کنند. این ماشینها هماکنون توسط شرکتهایی نظیر بیامو، گوگل، تسلا، ولوو و… در حال آزمایش و توسعه هستند.
با وجود تمامی مزایایی که ماشینهای خودران برای ما دارند، مانند هر دستاورد دیگری دارای برخی معایب هستند. یکی از این عیبها، نقض حریم خصوصی است. ماشینهای خودران برای کار کردن نیاز به دادههای زیادی دارند و میبایست با سایر وسایل نقلیه، زیرساختهای جادهای و فضای ابری در ارتباط باشند. از آنجایی که برخی از این اطلاعات، حساس و شخصی هستند و دادههایی در مورد سرنشینان ماشینهای خودران هستند مثل مقصد، موقعیت مکانی، عادات رفتوآمد، شناسایی چهره و صدا و… ممکن است موجب سوءاستفادهی هکرها و تبلیغات مزاحمین سایبری شوند. برای جلوگیری از این جرایم میبایست چارچوبی برای جمعآوری اطلاعات از ماشینهای خودران و افرادی که میتوانند به آن دسترسی داشتهباشند تعیین گردد. همچنین، اطلاعات مورد نیاز باید دارای مدت زمان نگهداری باشند تا امنیتشان حفظ شود و دادهها با استفاده از رمزنگاری، تبادل شوند. یکی از نکاتی که باید به آن توجه کرد، ایجاد اعتماد و احترام بین سرنشینان ماشینهای خودران است که از طریق دادن امکان انتخاب و کنترل اطلاعات به مسافران، محقق میشود.
یکی دیگر از معایب ماشینهای خودران، مسئولیت حقوقی است. در صورت استفاده از
ماشینهای خودران و وقوع تصادف، مشخص کردن مسئول تصادف، کاری دشوار است. چه کسی مسئول است؟ راننده، طراح و سازنده، تأمینکننده، هوش مصنوعی یا …؟ تعیین قوانین برای این ماشینها در هنگام وقوع تصادف، نیاز به ایجاد چارچوبهای حقوقی و قضایی دارد.
«تصادف مرگبار اولین بار در تاریخ ماشینهای خودران در ۱۸ مارس ۲۰۱۸ رخ داد. در این حادثه، یک ماشین خودران از شرکت اوبر با زنی به نام الینا هرزبرگ در شهر تمپه، ایالت آریزونای آمریکا برخورد کرد. این تصادف منجر به مرگ الینا هرزبرگ شد. پس از این حادثه، شرکت اوبر اعلام کرد که تردد آزمایشی تمام خودروهای خودران خود را در آمریکا و کانادا متوقف میکند. این حادثه نشان داد که چالشهای ایمنی هنوز در ماشینهای خودران وجود دارد.»
همچنین، ماشینهای خودران موجب تحت تأثیر قرار دادن شغل رانندههای تاکسی، اتوبوس، کامیون و… میشود و نتیجهای جز افزایش بیکاری، کاهش درآمد و تغییر نیازهای آموزشی و مهارتی نخواهد داشت.
از نگاه دیگر، ماشینهای خودران نیاز به اصول، استانداردها و معیارهایی برای تصمیمگیری (مثلاً بین جان خود و دیگران) دارند که در صورت مشخص نبودن، ایجاد ابهام و خطر میکند.
اما نقش هوش مصنوعی در این ماشینها چیست؟ ماشینهای خودران برای واکنش نشان دادن و گرفتن تصمیم مناسب برای حرکت، نیاز به تشخیص اشیای اطراف خود (خودروها، عابران، چراغهای راهنمایی، تابلوهای راهنما و خطوط جاده) و تخمین فاصله، سرعت، جهت و حالت اشیا دارند. همچنین باید نسبت به تداخلات امواج رادیویی و GPS، پروژههای ساختمانی و محل توقف وسایل نقلیه آگاه باشند. این تشخیص با استفاده از الگوریتمهای یادگیری عمیق شبکههای عصبی و بینایی ماشین، انجام میشود. بینایی ماشین، شاخهای از هوش مصنوعی است که به کامپیوترها، قابلیت درک و تفسیر تصاویر و ویدیوها را میدهد. برای استفاده از بینایی ماشین در ماشینهای خودران، نیاز به دوربینهایی برای جمعآوری اطلاعات بصری محیط و محاسبات لبه برای پردازش دادههای دریافتشده از نقشهها و سنسورها و اطلاعات ترافیک در زمان واقعی و کاهش بار شبکه داریم.
تعدادی از الگوریتمهای یادگیری عمیق که در ماشینهای خودران از آنها برای شناسایی الگوها و اشیا در تصاویر و ویدیوها استفاده میشوند، عبارتاند از:
ماشینهای خودران در سطوح مختلفی در حال بررسی و توسعه هستند. در پایینترین سطح، سیستم کمکرانندهی پیشرفته به انسان در فرمان دادن، ترمز گرفتن و یا شتاب گرفتن کمک میکند. در سطح بعد، هدایت ماشین به دست سیستم کمکراننده است. در سطح بعد، تمام وظایف رانندگی نظیر پارک کردن بهعهدهی سیستم رانندگی خودکار است. در این سطح، راننده باید آمادگی کنترل ماشین را داشتهباشد. در سطح بعد، کنترل ماشین در شرایط خاص نیز بهعهدهی سیستم است و نیازی به توجه به راننده نیست. در بالاترین سطح، خودرو، رانندهی مجازی است و رانندگی را در هر شرایطی انجام میدهد، بدون اینکه از سرنشینان، انتظار راندن داشتهباشد. این ماشینها، ویژگیهای امنیتی از جمله ترمز اضطراری خودکار، هشدار برخورد از جلو و بغل، هشدار نقاط کور، هشدار خروج از خط و اجتناب از خروج از خط اضطراری دارند.
بنابراین در این خودروها با استفاده از شناسایی اجسام از نماهای مختلف و گروهبندی آنها و توضیحاتی که دادهشد، راندن خودمختار خواهیم داشت که انقلابی در رفتوآمد بهشمار میآید.
نویسنده : محسن الهی فرد
GAME
۱۰ بازی open world که شما را در جهان خود غرق می کند.
این روزها بازیهای open world (جهان باز) بخش بزرگی را از دنیای صنعت ویدئو گیم را به خودشان اختصاص دادهاند. این بازیها تلاش دارند که با ماجراجوییهای مختلف و ارائه حس پیشرفت به گیمرها و بسیاری المانهای دیگر مرز مانیتور را بین بازی و گیمر از بین ببرند.
در این مقاله به ۱۰ بازی برتر open world می پردازم که به نظرم تجربه پرفراز و نشیبی را برای گیمرها فراهم می کنند. بعضی از این بازیها دارای گرافیک فوقالعادهای هستند، بعضی دیگر با داستانشان شما را شیفتهی خود می کنند، اما چیزی که همه این بازیها در آن مشترک هستند این است که هر کدام با روش خود زیبایی های صنعت ویدئو گیم را به شما نشان می دهند. امیدوارم این مقاله جرقهای باشد تا که شما هم مثل من و بسیاری افراد دیگر لذت گشت و گذار در دنیای این بازیها تجربه کنید.
۱۰- FORZA HORIZON 5
Forza Horizon 5 بازی خیرهکنندهای است که شما را با بیش از ۷۵۰ مدل ماشین به دنیای سراسر زیبایی بازی که در کشور مکزیک جریان دارد، میبرد. این بازی با جزئیات گرافیکی فوقالعاده، موسیقی هیجانانگیز، و گیم پلی روان، شما را در دل یک تجربه بیهمتا از مسابقات و کاوش در دنیای قرار می دهد. این بازی با ارائه مسابقات متفاوت در محیط های متفاوت می تواند یک تجربه ناب را به گیمرها به خصوص گیمرهای ماشین باز ارائه دهد.
۹- CYBERPUNK 2077
بازی cyberpunk در ابتدای انتشار به هیچ وجه انتظارات را براورده نکرد، اما در ادامه شرکت سازنده بازی (CD Project Red) با انتشار آپدیت های مختلف اکثریت مشکلات بازی را رفع کرد. به خصوص آخرین DLC بازی Phantom Liberty که بازی را کاملا متحول کرده است. بازی cyberpunk 2077 یک تجربه بی نظیر از زندگی در یک شهر پیشرفته در سال ۲۰۷۷ به ما می دهد و ما را با بخش های تاریک و روشن این دنیا به خوبی آشنا می کند. به دلیل طراحی فوق العاده شخصیت ها در بازی امکان تجربه کردن یک تحربه داستانی فراموش نشدنی فراهم شده است. لازم به ذکر است که حضور Keanu Reeves به عنوان یکی از شخصیت های بازی، تجربه بازی را چندین برابر لذت بخشتر می کند.
۸- Batman Arkham Knight
این بازی با اینکه در سال ۲۰۱۵ انتشار یافته است دارای گرافیک بسیار چشم نوازی است و به جرأت می توان گفت که درهیچ بازی تا به امروز شهر گاتهام به این زیبایی به تصویر کشیده نشده. این بازی داستان یک شب را برای پلیر بیان می کند و به بهترین شکل ممکن پایان سه گانه بازی Batman Arkham را به نمایش می گذارد. اتموسفر شهر گاتهام در طول این یک شب بشدت دلهرهآور و هیجان انگیز است و پلیر از پرسه زدن در خیابان های این شهر خسته نمی شود. لازم به ذکر است که در این بازی برای اولین بار می توان در جهان بازی و در حل معماها به صورت گسترده از بتموبیل استفاده کرد.
۷- ELDEN RING
بازی Elden Ring یا بهتر است بگویم تمام بازی های شرکت FromSoftware را نمی توان به همه پیشنهاد کرد، شما یا این بازی ها را در کمتر از چند ساعت حذف می کنید یا یکی از بهترین بازی های عمرتان را تجربه می کنید. دلیل سلیقهای بودن این بازی ها گیم پلی خاص و بشدت سخت این بازی هاست. در این میان بازی Elden Ring نه تنها این گیم پلی را از بازی های دیگر این استودیو به ارث برده بلکه پلیرها را در یک جهان بشدت خاص، زیبا و بزرگ قرار می دهد. طراحی گرافیکی بازی به حدی زیباست که باعث شده غرق شدن در دنیای بازی و محو زیبایی آن شدن بشدت آسان باشد.
۶- GHOST OF TSUSHIMA
اگر به فرهنگ ژاپن علاقهمند هستین این بازی برای شما ساخته شده. اتموسفر بازی زیبایی های جزیره سوشیما و تصویر جنگ و حمله مغل ها را در یک هارمونی زیبا به نمایش می گذارد. جهان بازی پویایی زیادی دارد و ممکن است در هر جای دنیای بازی با رویدادی مواجه شوید که حتی فکرش هم به ذهنتان نرسد. بازی از لحاظ داستانی هم بسیار غنی است و در طول بازی چندین بار به بهترین شکل ممکن گیمر را مجبور می کند که تصمیمات تعیین کننده و سختی را بگیرید، تصمیماتی که بر روند بازی تاثیر مستقیمی دارد.
۵- Elder Scrolls 5: Skyrim
بازی Skyrim در سال ۲۰۱۱ منتشر شده و به طور کلی دارای گرافیک خوبی نیست، اما یکی از پویا ترین دنیاهای صنعت بازی را
دارد، ممکن است وقتی که اصلا انتظارش را ندارید در میان جهان بازی با هر رویدادی روبه رو شوید حتی ممکن است کاملا ناگهانی یک اژدها از آسمان روی سرتان خراب شود. Skyrim بازی است که گیمر ها را محدود نمی کند. شما می توانید یک جنگجو شوید، یا یک جادوگر، یا یک کماندار، یا شایدم آهنگر؛ یا نوازنده، حتی اگر خواستید می توانید همه این موارد را با هم داشته باشد.
۴- Legend Of Zelda : Tears Of The Kingdom
Legend of Zelda: Tears of the Kingdom به عنوان یک فصل جدید از سری بازیهای منحصر به فرد Legend of Zelda، در جهان جادویی و بزرگ این سری بازیها به سفر میپردازد. این بازی، همچون سایر نسخههای Zelda با گرافیک فانتزی خیرهکننده خود شما را به دنیایی از ماجراها و اسرار آمیز هدایت میکند. ترکیب هوش مصنوعی پیشرفته، داستان فراگیر و جهان بازی گسترده، Tears of the Kingdom را به یک تجربه فوقالعاده از جذابیت و هیجان تبدیل کرده است.
۳- GTA V
سری GTA بدون شک معروف ترین بازی در دنیاست. بازی GTA V هم به عنوان آخرین نسخه این سری ترک عادت نکرده است و انتظارات همه را براورده کرده. این بازی که در شهرخیالی Los Santos جریان دارد و دارای اتموسفر پر انرژیی است و مثل تمام بازی های GTA گشت و گذار در جهان بازی به هیچ وجه خسته کننده نمی شود. این بازی اولین و تا به امروز تنها بازی سری GTA هست که در آن می توان کنترل چند کاراکتر را بدست گرفت.به تمامی کاراکتر ها به خصوص ۳ کاراکتر اصلی به بهترین شکل ممکن پرداخته شده و همین موضوع در کنار مراحل بشدت هیجانانگیز بازی باعث شده که یک تجربه تکرارنشدنی داشته باشیم.
۲- Witcher 3 Wild Hunt
بازی Witcher 3 به معنای واقعی یک بازی جهان باز است. بازی دارای داستان بشدت زیبا ، گیرا و شخصیت پردازی بی نظیر است. بازی به بهترین شکل ممکن حس Witcher بودن را به شما می دهد و در تمامی براحل جانبی شخصیت پردازی و داستان به خوبی حفظ می شود و به هیچ وجه یکنواخت نمی شود. در هر نقطه کوچک یا بزرگ بازی ممکن است خواسته یا ناخواسته یک ماموریت جانبی را شروع کنیم، منظور من از این حرف یه سری ماموریت خشک و خسته کننده نیست چونکه در Witcher 3 به تمامی ماموریت های جانبی به خوبی پرداخته شده و تمامی این مراحل دارای داستان گیرا و پایان های متفاوت است که همین موضوع ارزش تکرار این بازی را چند برابر می کند.
Red Dead redemption 2 -1
Red Dead، آخرین ابتکار هنری از Rockstar، با جزئیات دقیق خود به یک شاهکار تبدیل شده است. این بازی، جهان روشن و تاریک دوران وسترن را با هارمونی زیبایی به تصویر کشیده است. داستان گیرا، گیمپلی روان، توجه به جزئیات، موسیقی جذاب، واقعاً هر عنصری در این بازی به نقطهی عالی دست یافته است. Red Dead باعث شده است که تعریف انتظارات گیمرها به چالش کشیده شود و ارتقاء سطح بازیهای آینده را به یک چالش فراخواهد نهاد.
بازیهای جهان باز این امکان را فراهم کرده اند که بازیکنان در دنیایی تعاملی و جذاب بتوانند به طور کامل در داستانهای غنی و محیطهای خیرهکننده غوطهور شوند. هر یک از بازیهای موجود در این فهرست، مرزهای آنچه را که بازیهای جهان باز میتوانند به دست آورند، تغییر داده و بازیکنان را با تجربیات منحصر به فرد و سفرهای فراموش نشدنی جذب میکند.
چه مناظر وسیع و متنوع The Witcher 3 موردپسند شما واقع شود یا به ماجراجوییهای غرب وحشی Red Dead Redemption 2، حتما یک بازی جهان باز عالی در این لیست در انتظار شماست. همانطور که صنعت بازی همچنان به تکامل خود ادامه میدهد، میتوانیم منتظر عناوین جذاب تری باشیم که ژانر جهان باز را دوباره تعریف کنند و ما را به روشهای کاملاً جدیدی مجذوب خود کنند.
نویسنده : شایان لطفی