روز بزرگداشت شیخ صفی الدین اردبیلی

شیخ صفی الدین اردبیلی فرزند امین الدین جبرائیل در ۶۵۰ هجری در روستای کلخوران، واقع در شمال ‌غربی اردبیل به دنیا آمد. نسب او را با ۱۹ واسطه به امام موسی کاظم(ع) می رسد. در ریحانه‌الادب، صفاتی چون «برهان الاصفیاء»، «قطب‌الاقطاب» و «شیخ‌العارفین» برای او ذکر شده است.

دوران کودکی و جوانی

شیخ صفی در کودکی توجه خاصی به امور مذهبی نشان می‌داد. در جوانی قرآن را حفظ کرد و ضمن تحصیل علوم مقدماتی به زهد و ریاضت پرداخت و به مشاهده ظهورات غیبیه و عوالم غیرمرئیه توفیق یافت. گاهی در مزار شیخ فرج اردبیلی و گاهی در مرقد شیخ ابوسعید اردبیلی به عبادت مشغول می‌شد. ابن بزاز اردبیلی در کتاب خود در شرح احوال، سخنان و کرامات شیخ صفی نوشته است: «صفی‌الدین در جوانی از بابت زیبایی و حسن صورت چنان بود که او را «یوسف ثانی» لقب داده بودند…و این حسن صورت در دوران بلوغ به حدی بود که اولیاءاللّه وی را پیر تُرک می خواندند و در جماعت طالبان او را زرین‌محاسن می‌گفتند». حمدالله مستوفی نیز در تاریخ گزیده او را مردی صاحب‌وقت خطاب کرده است.

سفر به شیراز

وی نخست در اردبیل دانش آموخت. چون از دانشمندان آن شهر بی‌نیاز شد، به دنبال پیری بود که او را ارشاد کند و چون شنید که شیخ نجیب‌الدّین بُزغُش شیرازی در شیراز حلقه تصوف دارد، آهنگ شیراز کرد. چون به آنجا رسید، شیخ نجیب‌الدین زندگی را بدرود گفته بود. وی با سعدی شیرازی در شیراز دیدار کرد.

مرید شیخ زاهد گیلانی

شیخ صفی چندی در حلقه مریدان مشایخ معروف آن دوران، شیخ رکن‌الدین بیضاوی و امیرعبدالله، درآمد و امیرعبدالله او را به شیخ تاج‌الدین ابراهیم، معروف به دیدار با «شیخ زاهد گیلانی» عارف مشهور آن زمان که در گیلان می‌زیست، تشویق کرد و شیخ صفی چهار سال در پی شیخ زاهد می‌گشت تا اینکه در روستایی در منطقه گیلان به او رسید و تا زمان مرگ شیخ زاهد، مدت ۲۵ سال در حلقه مریدان او بود و از او اخذ انابت و فنون طریقت کرد و دست ارادت بدو داد و داماد او شد و پس از مرگ او در همان طریقت، جانشین وی شد. شیخ صفی در این زمان گاهی در لاهیجان و گاهی در اردبیل زندگی می‌کرد. او همچنین معاصر شیخ علاءالدوله سمنانی بود و منابع از ارتباط معنوی آنها سخن گفته‌اند.

آثار و شخصیت علمی

از شیخ صفی کتاب مستقلی برجای نمانده است اما مطالعه باب چهارم از کتاب ابن‌بزاز، که به تفسیرهای عرفانی صفی‌الدین اردبیلی از آیات قرآنی و احادیث نبوی اختصاص دارد، نشان می‌دهد که او، گذشته از سیاستمداری و زعامت و مرشدیت، مردی صاحب کرامات عالیه، مفسّر قرآن، عالم، فاضل و شاعر بوده است. وی در این تفسیرها به اشعار سنایی، عطار، عراقی، مولوی و سعدی استشهاد می‌کند. شیخ صفی به لهجه گیلانی و زبان رایج فارسی شعر می‌سرود که از اشعار او چند بیتی به جا مانده است. شیخ صفی بیش از ۳۰ سال به هدایت و ارشاد طالبان علم مشغول بود و گفته‌اند که بیش از ۱۰۰ هزار شاگرد را تربیت کرد و تعداد مریدان و توسعه نفوذ او در آسیای صغیر نیز بسیار بوده است. آنچه مسلم به نظر می‌رسد، این است که شیخ صفی‌الدین دوستدار اهل بیت(ع) بوده و این مطلب در گفتارها و اشعار به جامانده از وی قابل اثبات است.

شیخ صفی در پایان زندگی به حج رفت و پیش از رفتن، پسرش، صدرالدین، را به جای خود گماشت. وی در بازگشت از این سفر بیمار شد و پس از دوازده روز بیماری، در صبح ۱۲ محرم ۷۳۵ قمری در اردبیل، زندگی را بدرود گفت. فرزندان او به‌ویژه پادشاهان صفوی، بر سر قبر او بنای بسیار باشکوهی ساختند که اکنون به بقعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی معروف است و از بناهای باشکوه تاریخی ایران به‌شمار می‌رود.

 

منابع:

  • ابن بزاز اردبیلی، صفوة‌الصفا، به تصحیح غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، ۱۳۷۳ش.
  • اثر آفرینان، زیر نظر سید کمال حاج سید جوای، ج ۳، ذیل «شیخ صفی اردبیلی»، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۸ ش.
  • حکیمیان، ابوالفتح، فهرست مشاهیر ایران از آغاز دورانهای افسانه‌ای تا زمان حاضر، تهران، انتشارات دانشگاه ملی ایران، ۱۳۵۷ش.
  • نوربخش، جواد، مردان صوفی، تهران، یلدا قلم، ۱۳۷۹ش.