دفاعیه دکتری فاطمه جم – بازشناسی نشانههای بیانی فرم در ادراک زیبایی نماهای مسکونی
دفاعیه دکتری
دانشجو فاطمه جم از رساله خود تحت عنوان:
«بازشناسی نشانههای بیانی فرم در ادراک زیبایی نماهای مسکونی با بهرهگیری از علوم اعصاب شناختی»
دفاع کردند. این رساله با راهنمایی جناب آقای دکتر حمیدرضا عظمتی و جناب آقای دکتر عبدالحمید قنبران (اعضای هیأت علمی دانشکده معماری دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی) و مشاوره جناب آقای دکتر رضا ابراهیمپور (عضو هیأت علمی گروه هوش مصنوعی دانشکده کامپیوتر دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی) و جناب آقای دکتر بهرام صالح صدقپور (عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی) به انجام رسید.
اطلاعیه چکیده
از جدیدترین زمینههای مطالعه زیبایی، مطالعه در بستر زیستشناسانه با رویکردی عصبمحور بهویژه در زمینههای بصری است. در این میان، نمای ساختمان بهعنوان جلوهای بصری از مقیاس خرد شهری تأثیر قابل توجهی بر تجربه زیباییشناسانه مشاهدهگر داشته و در نتیجه بر رضایتمندی و نارضایتی او از محیط شهری تأثیرگذار است. از سویی دیگر، این تجربه میتواند بر اساس رقابت میان فرآیندهای ادراکی «پایین-بالا» و «بالا-پایین»، همچون نشانههاي بياني فرم نما و تخصص مشاهدهگر متفاوت باشد. بنابراین، این پژوهش به بررسی تفاوتهای رفتاری و شناختی افراد تحت تأثیر عوامل یاد شده پرداخته و این مهم را با رویکردی عصب- بیناییمحور در حین قضاوت زیباییشناسانه نما دنبال میکند. از آنجاکه این پژوهش بنیادی و تطبیقی، روش آمیخته را از جهانبینی پراگماتیسم اخذ نمودهاست، لذا راهبردهای پژوهش به تفکیک در چهار طرح تحلیل محتوا، پیمایش، مطالعه پس رویدادی و طرح آزمایشی تعریف میگردند. طرح اول به تحلیل محتوای اسناد و استخراج ویژگیهای زیباییشناسانه نما و تحلیل نشانهشناختی زمینه مطالعه یعنی بدنه نما اختصاص دارد. در طرح دوم یعنی پیمایش دلفی بهمنظور دستیابی به مولفههای تکمیلی در ارزیابی زیباییشناسانه نما از نظرات ۱۲ متخصص و در بخش دستیابی به الگوواره ذهنی متخصصین از نظرات ۲۰ نفر استفاده گردید. در دو طرح سوم و چهارم پژوهش که به مطالعه پس رویدادی و آزمایشی (ابزار ردیاب حرکت چشمی) اختصاص دارد، دو گروه متخصصین معماری و غیرمتخصصین (۳۸ شرکت کننده / ۲۱ متخصص) در طول قضاوت زیباییشناسانه نمای ساختمانهای مسکونی- آپارتمانی مورد مقایسه قرار گرفتهاند. نتایج تحلیل عامل کیو نشان میدهد که در میان متخصصین به هنگام ارزیابی زیباییشناسانه نما، چهار الگوی ذهنی غالب شامل دیدگاه جزنگر (جزئیات کاربردی)، جزنگر (جزئیات تزئینی)، کلگرا (ساختارمحور) و کلگرا (قاعدهمحور) وجود دارد. آزمون خی دو استقلال نیز نشان میدهد که دیدگاه متخصصین تحت تأثیر نشانههای بیانی فرم در نما است. همچنین آزمون T دو نمونهای مستقل نشان میدهد که غیرمتخصصین تصاویر بیشتری را نسبت به متخصصین ترجیح میدهند و در کلیه نماها و نماهای سنگی و ترکیبی دارای اختلاف معناداری هستند. نتایج تحلیل مانکوا در بررسی اثر بخشی تخصص و نوع مصالح بر انتخاب خوشایندی تصاویر نشان میدهد ترکیبی خطی وجود دارد که ۸۵ درصد تحت تأثیر ساحت بیانی فرم نمای سنگی و ترکیبی است (بیش از دو سوم از جنس نماهای سنگی است) و ۱۵ درصد باقیمانده نیز خود متغیری جدید است که میتواند از جنس ساحت محتوایی فرم باشد. همچنین آزمون ویلکاکسون نشان میدهد که میان زمان واکنش به انتخاب تصاویر بهعنوان مسئلهای متأثر از بار شناختی، در حالت کلی و در نماهای ترکیبی و سنگی تفاوت معناداری وجود دارد و غیرمتخصصین در تصاویر منتخب، زمان واکنش کوتاهتری نسبت به متخصصین دارند. در بررسی نتایج حرکت چشمی بر اساس آزمون ویلکاکسون مشاهده گردید که در هر دو دسته تصاویر، اختلاف معناداری میان دو گروه بهویژه در تعداد ثابتهای بصری و طول زمان ثابت بصری و قطر مردمک وجود دارد و سایز مردمک در افراد متخصص، مقدار بیشتری را نسبت به افراد غیرمتخصص نشان دادهاست. از روش دستهبندی ماشین بردار پشتیبانی (SVM) نیز بهمنظور یافتن قابلیتهای بازشناخت ترجیح افراد استفاده شدهاست. تحلیلها نشان میدهد که طول زمان جهش بصری وابستهترین شاخص چشمی به ترجیح افراد است. بهطور کلی، الگوی ترجیحی مشاهده عناصر نما که تفاوت میان دو گروه را نشان میدهد میتواند به تأثیر دانش، آشنایی و تخصص در فرآیندهای شناختی تفسیر گردد. در گام نهایی، نتایج حاصل به تدقیق
مدل نظری انجامیده و جایگاه شاخصهای حرکت چشمی در این مدل را نشان میدهد.
واژگان کلیدی: نما، زیباییشناسی، علوم اعصاب شناختی، ردیابی حرکت چشم، تخصص، مصالح